بزرگترین مطالعه در نوع خود، پلیمورفیسمهای تک نوکلئوتیدی را با تأثیرات متفاوت بر حساسیت مردان و زنان به شرایطی مانند اختلال دوقطبی و اسکیزوفرنی شناسایی میکند.
همانطور که تحقیقات اخیر نشان داده است که جنسیت سلولهای مورد استفاده در مدلهای سلولی میتواند باعث سوگیری مطالعات بیماریهای عصبی شود، تحقیقات جدید نشان میدهد که مردان و زنان نیز تفاوتهای ژنتیکی دارند که با احتمال ابتلا به برخی اختلالات روانپریشی و خلقی مرتبط است.
این مطالعه که در 22 مارس در Biological Psychiatry منتشر شد، بزرگترین مطالعه ارتباط ژنومی (GWAS) تا به امروز - شامل مشارکت بیش از 100 محقق - برای بررسی تفاوتهای ژنتیکی اساسی بین دو جنس برای بینش در مورد علت اختلال دوقطبی، اسکیزوفرنی است. و افسردگی مردان و زنان را متفاوت و با نرخ های متفاوتی تحت تأثیر قرار می دهد.
تقریباً ده ها پلی مورفیسم تک نوکلئوتیدی (SNPs) را شناسایی کرد که بین مردان و زنانی که یکی از این سه اختلال تشخیص داده شده بود، متفاوت بود. در برخی موارد، SNP فقط با بیماری در یک جنس مرتبط بود، در حالی که در موارد دیگر همان SNP احتمال ابتلا به اختلال را در یک جنس کاهش میدهد در حالی که آن را در جنس دیگر افزایش میدهد. ژنهای حاوی این SNPها با مسیرهای رشد عروقی، ایمنی و عصبی مرتبط بودند و سرنخهایی در مورد تعامل بین سلامت قلبی عروقی و عصبی ارائه میکردند.
پژوهش کنونی دادههای دو کنسرسیوم بینالمللی، کنسرسیوم ژنومیک روانپزشکی (PGC) و iPSYCH را ترکیب میکند، که هدف هر دو جداسازی عوامل ژنتیکی و محیطی مؤثر بر سلامت روان است. این دو مجموعه با هم مجموعه ای متشکل از 200000 بیمار با اصل و نسب اروپایی را نشان می دهند که تقریباً نیمی از آنها با یکی از این سه اختلال تشخیص داده شده اند.
دانشمند با جیل گلدشتاین، عصب شناس بالینی در دانشکده پزشکی هاروارد و نویسنده ارشد این مطالعه، در مورد یافته های این تیم صحبت کرد.
همچنین تفاوت های جنسی در بیان این بیماری ها وجود دارد - دوره آنها، پیش آگهی آنها، پاسخ درمانی آنها. بنابراین شما واقعاً می خواهید هر دو را در هنگام پرسیدن، بفهمید که تأثیر جنسیت و جنسیت بر درک این اختلالات چیست؟
آزمایشگاه من زیستشناسی جنسیت را مطالعه میکند، بنابراین ما روی تفاوتهای جنسی با ریشههای رشدی تمرکز کردهایم. ما واقعاً علاقه مندیم که چگونه مغز سالم در مردان و زنان به طور متفاوت رشد می کند و چگونه در رشد آن اختلال ایجاد می کند، و زمینه را برای این که چرا ما شاهد تفاوت های جنسی در مسیر [در بیماری های روانی] هستیم، آماده می کنیم.
آیا می توانید من را از طریق یکی دو مورد از SNP های معنی دارتر که بیشتر شما را مجذوب خود کرده اند راهنمایی کنید؟ JG: وقتی این مطالعات را انجام می دهید، آنها وارد علف های هرز خود زیست شناسی نمی شوند. آنها واقعاً فقط می گویند که یک SNP خاص با چیزی مرتبط است. . . در گذشته، و اکنون به نظر می رسد که در مردان مبتلا به اختلال در مقایسه با زنان مبتلا به آن اختلال، متفاوت بیان می شود. من به آنها چراغ قوه می گویم. آنها به ما سرنخهایی میدهند که در سطح مکانیکیتر به کجا نگاه کنیم تا به درک عمیقتر اهمیت آنها بپردازیم.
اما این واقعیت که ما در واقع برخی از SNP های کاربردی را شناسایی کردیم. . . که به طور قابل توجهی از نظر جنسیت متفاوت بود، واقعاً اولین بار بود، و بنابراین ما بسیار هیجان زده هستیم.
ما یک SNP در ژن IDO2 پیدا کردیم. [این] یک ژن تنظیم کننده ایمنی با عملکردهای دخیل در هر سه اختلال است که منجر به اثرات متضاد در اختلالات مختلف می شود. SNP خطر ابتلا به اختلال دوقطبی را در زنان افزایش می دهد و خطر ابتلا به آن را در مردان کاهش می دهد، اما همچنین خطر ابتلا به افسردگی اساسی را در زنان کاهش می دهد و این خطر را در مردان افزایش می دهد. ما همچنین موارد مشترکی بین افسردگی و اسکیزوفرنی پیدا کردیم. با همان SNP ژنتیکی، ما خطر کمتر افسردگی و اسکیزوفرنی را در زنان، اما خطر بالاتری در مردان پیدا کردیم.
بنابراین در واقع این اثرات متضاد واقعاً جالب وجود دارد، و مردم می گویند که جعلی به نظر می رسد، اما معلوم می شود که این SNP ها ممکن است با خطرات متفاوت [برای بیماری] که در مردان و زنان می بینیم مرتبط باشند.
و آنچه هیجانانگیزتر بود این بود که مسیرهایی که دخیل بودند - مسیرهای عروقی و مسیرهای ایمنی - با آنچه که توسط عصبشناسی کشف و ترسیم شده است، مطابقت دارند. ما پاتوفیزیولوژی مشترک بین مغز و قلب را مطالعه می کنیم، اما معلوم می شود که اسکیزوفرنی نیز دارای همبودی بسیار بالایی با بیماری های قلبی عروقی است. من از دیدن این ژنها با تفاوتهای جنسی مشترک در زمینههایی که مطالعه میکردیم، هیجانزده شدم.